راه هاي ثابت قدمي در مسیر ولایت
بخش سوم از سلسله مقالات غربت یار:
امام سجاد عليه السلام راه ثابت قدم ماندن در مسير ولايت و امامت را چنين تبيين كردهاند : همانا قيام كننده از ما ( اهل بيت ) دو غيبت دارد كه يكي از آنها طولانيتر از ديگري است ...اما غيبت ديگر ، پس مدت آن به درازا ميانجامد تا آن حد كه بيشتر كساني كه اعتقاد به امامت او ( امام عصرعليه السلام ) دارند از اين اعتقاد برمي گردند . پس براي اين امر ثابت قدم نميماند مگر كسي كه يقينش محكم و معرفتش صحيح باشد و قلباً پذيرفتن احكام ما برايش سخت نباشد ( ظرفيت پذيرش داشته باشد ) و تسليم ما اهل بيت گردد.( كمال الدين ، باب 31، ج 8 )
سنت خدا اين است :
تقويت معرفت نسبت به ائمه عليهم السلام، با مطالعه ، تفحص ، شركت در مجالس ذكر ايشان ، زيارت قبور مطهر ايشان و شنود دربارهي اين پيشوايان در مجامع و محافل خانوادگي و علمي حاصل مي شود . اين معرفت وقتي سطح بالايي پيدا كند ، انسان را به وادي يقين مي كشاند و وقتي يقين به خدايي بودن قول امام پيدا شد و امر او متقن تلقي گرديد ، آن وقت پذيرش و تسليم نسبت به او و دستور او بسيار آسان خواهد بود .
پس بر اساس كلام امام سجاد عليه السلام راه هدايت در زمان غيبت به شناخت صحيح حضرت بقيه الله عليه السلام و پذيرش قلبي و تسليم عملي نسبت به ايشان منحصر مي شود و در غير اين صورت عاقبتي جز هلاكت در انتظار انسان نيست .
معرفت صحيح
يقين > پذيرش آسان وصف و امر امام > تسليم كامل در برابر امام
معرفت امام عصر عليه السلام بسيار با ارزش است و به عنوان سپري در مقابل انحرافات اعتقادي و اخلاقي براي ما عمل ميكند . به اين ترتيب است كه انسان ، با انتخاب بلد راه مي تواند با ياري طلبيدن از خداوند ايمان خود را به سر منزل مقصود برساند .
معناي دوم غريب
همانگونه که معنای اول «ناشناخته بودن» بود ، معناي دومي را نيز ميتوان از واژهي غريب برداشت كرد گاه غريب به كسي گفته مي شود كه از ياد رفته است در اين معنا ، غربت در مقابل ذكر قرار مي گيرد همانگونه كه ميدانيم ذكر داراي دو مرتبهي قلبي و زباني است . بنابراين وقتي هر يك از اين دو ، مورد غفلت قرار گيرد ، امام عصر عليه السلام در آن مرتبه غريب واقع شدهاند .
معرفت ، محبت ،ذكر
معرفت ، محبت و ذكر يك مثلث تقويت كننده و داراي ارتباط مستقيم را تشكيل ميدهند . هر چه معرفت قوت بگيرد محبت انسان نسبت به معروفش افزايش مييابد و وقتي محبت بالا گرفت ، طبيعتاً ذكر محبوب از قلب انسان و به تبع آن از زبان او هرگز محو نميگردد. از آن سو با افزودن ذكر ، خود به خود نوعي محبت در دل انسان نضج ميگيرد و به دنبال محبت ،انسان به تكاپوي شناخت محبوب ميافتد . بنابراين بايد نخستين علت از ياد رفتن و ذكر نشدن امام عصر عليه السلام را در عدم معرفت صحيح نسبت به ايشان جستجو كرد .
ياد كرد نامتناسب با قدر به غربت ميانجامد
ياد كرد هر كس بايد متناسب با سطح او در حد مقام وموقعيت او باشد ، در غير اين صورت آن فرد غريب مانده است . اگر فرضاً دربارهي يك مساله تخصصي و علمي سخن گفته مي شود ، بايد از فردي كه در اين امور تسلط و تخصص سطح بالايي دارد و از همه آگاهتر است ، ياد آورده شود وگرنه غفلت از ياد آن فرد به غربت او انجاميده است . بنابراين « تعدد ياد كرد » و « كميت يادآوري » از يك فرد ، با بالا رفتن منزلت و قدر و اهميت شخصيت او ، بايد فراوان شود و شدت بگيرد .
بر طبق آنچه تا كنون دانستهايم آيا نعمتي را ميتوان بزرگتر ، ريشهاي تر و و فراگيرتر از امام عصر عليهالسلام پيدا كرد ؟ بنابراين انتظار ميرود كه در دفعات مختلف و مناسبت هاي پي در پي و دائماً و بيتوقف اين يادآوري صورت گيرد و تعداد ياد آوردنها متناسب با علو و والايي شخصيت آن حضرت باشد .
چگونه ياد كردها از بعد كيفي نيز تفاوت دارد . گاه انسان وقتي از چيزي سخن ميگويد تمام وجودش زبان ميشود و با حرارت و غيرت فراوان از آن دم ميزند گاه نيز يادآوردن از چيزي بسيار عادي و ملايم جلوه مي كند و در زبان و رفتار جاري مي گردد هر چه محبت و معرفت انسان به يك چيز افزونتر باشد ، كيفيت دم زدن از آن نيز تفاوت ميكند .
ذكر ، همچنين انواع مختلف دارد ، گاه ذكر محبوب تنها در دل انسان ، ساري و جاري است و گاه در زبان او ، آثار او و سلوك و رفتار او ظهور ميكند .ممكن است ذاكر براي محبوبش دلتنگ شود ، از فضايل او بگويد و بشنود و برايش نگران باشد و به روشهاي مختلف او را ترويج كند ذكر داراي زمينه نيز هست . هر چه نعمتي بزرگتر وداراي اهميت بيشتري باشد ، بايد به مناسبتها ، بهانهها و زمينههاي مختلف از آن سخن به ميان آيد . گاه نعمتي بخشي از زندگاني انسان را به خود اختصاص ميدهد ، و گاهي هست كه نعمتي بستر اصلي حيات را تشكيل ميدهد و تمام جوانب زندگي را در بر مي گيرد در اين دو ، زمينههاي ياد كرد ، متفاوت است و معلوم است كه در دومي اين زمينهها بايد فراوانتر مطرح گردد هر چه نعمت بزرگتر و اساسيتر باشد ، بايد در زمانها و مكانهاي بيشتر و به بهانهها و مناسبتهاي فراوانتري از آن ياد به ميان آيد وگرنه به غربت خواهد انجاميد .
نظرات شما عزیزان: